شیراز میزبان دوره تخصصی “فیلمسازی تعاملی” میشود
۱۹:۲۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۸بهنام کشاورز مدیر روابط عمومی دانشگاه پیام نور فارس شد
۱۹:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۸مقدمه:
“حاج علی اکبر فیاض بخش”،کارآفرین، روایتگر جنگ، اخوی دانشجو معلم و عارف شهید “علی اصغر فیاض بخش”، همسنگر شهدا، همرزم سرداران و همقطار با فرماندهان دفاع مقدس را سالهاست که میشناسم.همان مرد بی ادعای جبهه ها و عملیاتهای بی شمار دوران تابناک و طلایی دفاع مقدس و تخریب چی دریادل و شجاعی که بیشتر فرماندهان ارشد جنگ و بزرگان انقلابی،او را به درستکار ی و صداقتش خوب میشناسند و حرف و قول او را سند معتبر میدانند.او را بر خصلت دائمی استهباناتیها که همانا میهمان نوازی و پذیرایی از مسافران این دیار زیباست،میشناسند.وی فردی خداجو، مومن واقعی و دل بریده از مادیات دنیا و دستگیری کننده از محرومان و ضعیفان است.او بعنوان معتمد مردم دیار استهبان،فعال در مشارکتهای اجتماعی و در نهایت اینکه حضورش در خیریه ها و امور عام المنفعه،هیات امناها ،شوراهای محلی، مساجد، بقاع متبرکه، اصناف و بازاریان و کسبه و همسایگان، مراکز دینی و فرهنگی، بسیج محلات و…به جز خیر و منفعت رسانی به عموم نیست.فرصتی دست داد تا در دقایقی کوتاه بخشی از سالها خاطرات پرشمار او از دوران حضور پرثمرش در جنگ ۸ ساله را در جمع مردم و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران استهبان بشنوم و همراه با گفتگوی صمیمانه با وی تقدیم شما مخاطبان گرامی این رسانه پربار کنم.آنچه در ادامه می آید خلاصه ای از بیانات ایشان(حاج علی اکبر فیاض بخش) در برنامه با شکوه شبی با شهدای استهبان و گفتگوی وی با “حسینی ارسنجانی” خبرنگار و فعال رسانه است که در آستانه مبعث نورانی حضرت محمد (ص) در آستان مقدس امامزاده پیرمراد از نوادگان امام موسی بن جعفر علیهم السلام بیان داشته و همینک با هم مرور خواهیم کرد.
*برپایی یادواره های تخصصی شهدای مختلف فراموش نگردد.
علی اکبر فیاض بخش جانباز و روایتگر دفاع مقدس با بیان بخشی از خاطرات دوران جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران و یادآوری سختیها، رنجها ومحرومیتهای رزمندگان شجاع و بصیر کشورمان در این دوران فراموش ناشدنی اظهار داشت :شهدای تخریب چی ایران از جمله شهدای مظلوم دوران دفاع مقدس بودند، مثل شهدای غواص که با دستان بسته و مظلومانه به شهادت رسیدند.در شهر و شهرستان استهبان شهدای بزرگی هستند که تعدادی از انها از شهدای تخریب چی میباشند و لازم است گاه و بیگاه یاد و خاطره همه شهدا بویژه شهدای تخریبچی که مظلوم و گمنام بوده و هستند یادشان کنیم و بر ارواح پاک و نورانی انان سلام و صلوات هدیه نماییم.
وی گفت:باید برای نسل امروز و فردای کشور مان، خصوصا برای جوانان و دانش اموزان ودانشجویان عزیز استهباناتی یادواره های باشکوه شهدای استهبان بویژه یادواره شهدای تخریب چی این شهرستان برگزار شود تا در ان یادواره عده ای از پیشکسوتان جهاد و شهادت بیایند و خاطرات و ناگفته هایشان را از دلیر مردیها و رشادت و جانفشانیهای شهدای تخریبچی که از فرزندان شجاع و بی باک این کشور بودند بویژه از شهدای تخریب چی استهبان که در بین رزمندگان تخریبچی دوران جنگ نمونه بودند گفته شود.
فیاض بخش افزود:در یادواره های شهدا در کشور و خصوصا در شهر شهید پرور استهبان باید تنوع ایجاد کرد و چنین برنامه هایی جذابیت داشته باشد تا مردم و خصوصا نوجوانان و قشر جوان شهرمان با دلاورمردی های شهدا و رزمندگان شهر و دیارشان بیش از پیش آشنا گردند.حقیقتا جای برپایی یادواره های تخصصی شهدای غواص،شهدای سنگر سازان بی سنگر،شهدای اطلاعات و عملیات، شهدا ی موتوری و دیگر شهدای شاخص جنگ در شهرمان استهبان خالیست.از خلبان تیز پرواز شهرمان “جناب سرتیپ خرازیان” که از یادگاران دوران ۸ سال دفاع مقدس بوده اند، دعوت گرفته ام تا انشاالله با حضور ایشان برنامه های متنوع شهید و شهادت و دفاع مقدس برگزار گردد و مسائل ناگفته توسط ایشان و دیگر قهرمانان شجاع ارتش و سپاه که یک به یک دعوت میشوند،بازگو گردد تا نسلهای امروز و بعد از ما بدانند که جهاد در راه خدا چقدر با ارزش است و یا چه زیباییها در دوران دفاع مقدس توسط رزمندگان و شهدا رقم خورد یا اینکه بدانند که این امنیت موجود کشور به این سادگی به دست نیامده و قدرت امروز ایران از همین شهدا و جانبازان و ایثارگران و صبر و مقاومت و پایداری خانواده های معظم شاهد و ایثارگر است.
*رزمندگانی که نماز شبشان در سنگر و جبهه ترک نمیشد ،گاه و بیگاه شوخیهای بامزه ای هم داشتند.
این جانباز راست قامت دفاع مقدس گفت: خدا رحمت کند اقای ایت اله”حاج سید حسین ایت الهی”امام جمعه جهرم و یک روحانی دیگر که امام جماعت رزمندگان جبهه بود برای دیدن بچه های تخریب به جبهه امدند، “حاج اقای رحیمی” که نماینده اسبق برازجان و بعدها امام جمعه استهبان شد هم به جبهه برای دیدن ما امد، بچه های جهرم و برازجان، استهبان و لامرد این حاج آقای امام جماعت را نگه داشتند و شهید”سید عبداله بیژنی” از لامرد را دید که رفته یک جایی به انزوا نشسته و به او گفت: چه شده ؟چرا ناراحتی؟ اوهم گفت: من مادرم و خواهرم و پدرم و برادر عموم و همه قوم و خویش و فامیلم اسیرند ،اما فرمانده اجازه به مرخصی رفتن را به من نمیدهد.حاج آقا هم که خبر از هیچ جا نداشت دست سید عبداله بیژنی را گرفت و رفت سراغ “حسین ایرلو” فرمانده تخریب چی ها و گفت: مگر تو رحم و مروت نداری که این همه قوم و خویش و کس و کارش اسیره اما تو نمیگزاری اینها به مرخصی بروند؟ فرمانده هم خندید و گفت:بله این بنده خدا رزمنده راست گفته،همه آشناهاشون اسیرند،در منطقه جنوب فارس و در حوالی لامرد جایی هست به نام فال و اسیر و این بنده خدا از اهالی اسیره و به همین خاطر میگه فامیل و خانواده اشان اسیره،یعنی در شهر اسیر زندگی میکنند. خلاصه بچه های جبهه و تخریب چی ها با امام جماعت جبهه خود تا این صحبت فرمانده اشان را شنیدند،خیلی خندیدند و یک انبساط خاطری بین بچه ها پیش آمد.رزمنده ها تا این حد با هم صمیمی بودند و گاه با هم برخی شوخیهای بامزه میکردند.
فیاض بخش در پایان اظهار داشت:رزمندگان دوران جنگ برای انجام ماموریتها و رفتن به خط اول عملیاتها به فرمانده های خود اصرار زیاد میکردند و هر کسی خود را مقید میکرد به جای دیگری کاری یا ماموریتی را انجام دهد. رزمندگان نماز شب و مناجاتشان با خدا ترک نمیشد اما از یک سو با هم شوخی و مزاح هم داشتند.
گفتنی است شهرستان استهبان در یکصد و شصت کیلومتری جنوب شرق شیراز قرار دارد و به بزرگترین انجیرستان جهان، نجف کوچک، دارالمومنین و شهر قرآنی ایران معروف است. آبشار زیبای استهبان در کنار انجیرستانهای دیم و دهها اثر تاریخی و گردشگری، جاذبه های طبیعی و ابنیه باستانی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران،همه ساله پذیرای هزاران مسافر و گردشگران داخلی از اقصی نقاط ایران عزیز بویژه در ایام بهار و تابستان است.
* ۳۴ کشور دنیا در جنگ عراق با ایران تجهیزات نظامی به رژیم بعثی میفرستادند.
این جانباز و رزمنده تخریب چی دفاع مقدس بیان داشت:در بین شهدای عزیزمان شهدای تخریب چی شاید بتوان گفت اینها قبل از شهادتشان،جسمشان به ظاهر برروی زمین بود اما قبل از شهادت روحشان به ملکوت اعلی پیوسته شده و آسمانی شده بودند.انسانهایی فوق العاده از جان گذشته و فداکار و عاشق امام ودوستدار وطن که از هیچ چیزی جز خدا واهمه نداشتند و جان و جهانشان همیشه و هر لحظه در کف دستانشان بود تا همه را بی هیچ عذر و بهانه یا بدون هیچ تعلقات خاطر و دلبستگیهایی به مردم خویش و کشورشان و به ارزشهای دین خدا اهدا کنند.انان در شهادت شریک شده بودند و زمانی که کیلومترها معبرها را باز کردند و سیم خاردارها را کنار زدند و تله های انفجاری را خنثی کردند و مینهای دشمن بعثی را پاکسازی کردند و به سختی به اجرای ماموریتهای محوله میپرداختند،یک به یک راه شهادت را در پیش گرفتند و به لقا الله رسیدند.
وی یادآور شد:کار و تلاش بچه های تخریبچی جنگ بسیار سخت و طاقت فرسا بود و کمتر کسی جرات و جسارت داشت به دشمن و امکانات انها نزدیک شود اما آنها با آن دل و جرات و ایثار و از خودگذشتگی وصف ناشدنیشان به جنگ و مقابله با دشمن رفتند و اهدافشان را آنگونه که همه مامیدانیم شجاعانه و جسورانه خنثی کردند و راه را برای پیشرفتهای رزمندگان کشورشان باز کردند. عبور از موانع سخت و پیچیده و مرگبار دشمن و این همه خاکریزها و مینهای متعدد و متنوع که لشکر صدام در تمام بخشهای اشغالی کشورمان به کار گذاشته بود به این راحتیها که نبود.شهدای تخریب چی از همه چیزشان گذشتند و فقط با خدا معامله کردند و چه معامله ای سودمندتر از معامله باخداست؟
همسنگر شهیدان و همرزم با سرداران بزرگ جنگ در ادامه بیان داشت:تخریب چی ها از تمام متعلقات مادی دنیا گذشتند،حتی از زن و فرزند و اموال و خاندانشان گذشتند،آنهم فقط به خاطر رضایت خدا و جهاد در راه او بود که اینگونه مصمم بودند.در جنگ نابرابر عراق با ایران ۳۴کشور دنیا به عراق مهمات و تجهیزات میدادند تا ما را شکست بدهند اما تلاش و جهاد رزمندگان و ایثار و رشادت انان و همت و غیرت شهدای تخریب چی و غواص و امثالهم نگذاشت دشمن به اهداف خود در جنگ ۸ ساله برسد.ایتالیا انواع مینهای جنگی اش را برای عراق میفرستاد.فرانسه هواپیماهای میراژ و عربستان آواکسهایش را برای صدام میفرستادند.مصریها بهترین کنسروهایشان رابرای سربازان عراقی میفرستادند.
*دشمن بعثی از هیچ اصول و قواعد انسانی در جنگ تبعیت نمیکرد.
برادر شهید علی اصغر فیاض بخش تصریح کرد:دشمن بعثی در جنگ خودش با ایران بر اساس اصول و قواعد جنگ جوانمردانه به پیش نرفت و همواره در صدد تخریب و ضربه به زیرساختهای کشور ما به هر عنوان و به هر دلیل نامشخصی بود.ما اگر به یک میدان مین یک هکتاری نگاه کنیم در طول جنگ شاهد انواع مینهای منور دشمن بودیم که شبها براثر برخورد پا یا سیم تله مین روشن میشد.مین منوری که هر کدامشان به اندازه ۲۵ هزار عدد شمع یا در حد چند صد پروژکتور و نورافکن قوی میتوانست محوطه وسیعی از جبهه را روشن کند.مین منور در عرض یک یا دو دقیقه روشن و۲۴۰۰ درجه حرارت داشت.دشمن با روشن شدن مین منور سراز کمین خود بیرون میکرد و متوجه افراد و حیوانات و یا اشیاء و سرو صداهای پیرامونی،خار و خاشاک و خطرات احتمالی اطراف خود میشود.در بسیاری از عملیاتها و در فداصل بسیار نزدیک ما با دشمن ،جوانان و مردان عزیزی را در حین انجام عملیات تخریب و… ازدست دادیم و شهید شدند که به هنگام شهادتشان هرگز صدایی از انان در نیامد تا مبادا عملیاتها یمان لو برود یا دشمن بفهمد و اتش سنگینش را بر سر و روی ما مضاعف کند و ما اینگونه در جنگ دادیم و اینگونه شهیدها را تقدیم نظام و انقلابمان کردیم.
این تخریبچی دوران جنگ ۸ ساله در ادامه با ذکر نام جمع کثیری از شهدا،بویژه شهدای استهباناتی و همرزمان خویش خاطر نشان کرد:اگر رزمندگان تخریب چی دوران جنگ از بهترین و شجاع ترین فرزندان ما و اگر السابقون السابقون بودند،اگر بیرون از اردوگاه و دور از عملیاتها اموزش میدیدند یا در حین عملیاتها از پاکترین و شجاع ترین رزمندگان بودند اما در جبهه و در حین تخریب مواضع دشمن دچار کوچکترین اشتباه محاسباتی در خنثی کردن مین یا تله های انفجاری میشدند، کار همه ما ساخته بود زیرا اولین اشتباه مربیان تخریب اخرین اشتباه محسبوب میشد. بچه های تخریب چی دوران دفاع مقدس خیلی خون دلها خوردند و رنج بسیار کشیدند و کسی نفهمید و به کسی هم نگفتند که بر ما چه گذشت. امروز هم برخی از رزمندگان دوران جبهه و جنگ و یادگاران دفاع مقدس دل خوشی از بیان خاطراتشان ندارند چون یاداوری خاطرات تلخ جنگ انها را آذار میدهد و بغض گلویشان را میگیرد و اشک از چشمانشان جاری میگردد.
*تخریب چی ها کارشان سخت و پرخطر و پر استرس بود.
فیاض بخش گفت:در بعد از انقلاب هم مکرر ندا می امد که جلو منزل یا محل کار فلان روحانی یافلان شخصیت بمب گذاری شده است،خوب برای خنثی کردن بمب باید مراحلی را طی کرد تا آسیب و خطری متوجه کسی نگردد و به خیلی جاها باید خبر داد و پیش بینیهای زیادی کرد و با ادارات مختلف از جمله با اب و برق و گاز و مخابرات و نیروی انتظامی و اتش نشانی و راهنمایی و رانندگی و…هماهنگی نمود تا خنثی کننده های بمب بتوانند بمب را با تخصص و مهارت و اموزشی که دیده اند خنثی کنند.در عملیاتهای جنگ، تخریب چی ها هم اینگونه بودند که با بررسی همه جوانب به این کار پر خطر و پر استرس میپرداختند.
این رزمنده و جانباز دفاع مقدس در ادامه عنوان داشت :برخی از نارنجکهای دشمن فاسد یا ناسالم بود و به محض اینکه ضامن نارنجکها کشیده میشد عمل انفجار صورت میگرفت. خدا رحمت کند سردار دلها سپهبد شهید “حاج قاسم سلیمانی” را که فرمود: “هر رزمنده ای در منطقه عملیاتی خیبر اگر کاری نکند و فقط از ان مسیر بگذرد جانباز شیمیایی محسوب میشود.”در عملیات بزرگ خیبر بود که دشمن، ماسکهای شیمیایی و تقلبی توزیع کرده بود، تعدادی از رزمندگانمان که از این ماسکها استفاده کرده بودند، یکی،یکی شهید میشدند. دشمن در بحث مینهای زمینی از هیچ قاعده و روش مشخصی تبعیت نمیکرد.مینهای ضد خودرو ضد تانک و ضد نفر بر توسط عراقیها تقریبا در تمامی جغرافیای جنگ پوشیده بود.عراق گاهی چند نوع مین را در یک نقطه از جبهه کار میگذاشت تا رزمندگان را فریب دهد و افراد بیشتری را از ما را به کشتن دهد یا به شهادت برساند.
*والدین شهدا،در مدیریت جبهه ها و هدایت مسیر جنگ نقش آفرین بودند.
فیاض بخش استهباناتی افزود:در عملیات کودتای نوژه همدان شنیده شد خلبانان ضد انقلاب قصد حمله به تهران و تاسیسات حساس کشور را دارند.امام راحل دستور استفاده از مینهای هوایی داد و این تنها دستور امام برای استفاده از مینهای هوایی بود.ایشان فرمودند اخر باند هواپیما یک تله گذاری کنید طوری که سیستم الکترونیک هواپیماها را از کار انداخته و قدرت پرواز نداشته باشند.امروزه مینهای ضد دریایی توسط بالگردهای سپاه پاسداران در نزدیکتر ین ناوهای هواپیمایی آمریکا شلیک شد تا اگر زمانی امریکا یا هر دشمن نادانی دست از پا خطا کند انها را با سلاحهای مرگبار و کشتده ساخت داخل از پای دراورند.
رزمنده دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تاکید کرد: در طول تاریخ ۸ سال دفاع مقدس، شجاعتها و رشادتها ی زیادی از مردان و زنان ایرانی خصوصا از مردان و زنان استهباناتی و پدران و مادران شهدای استهبانات به چشم خود دیدم.روزی شهید تخریب چی “کریم رییسی” که بیسیم چی سردار شهید “مرتضی جاویدی” بود و در عملیات کربلای ۴ شهید شد به من خبر دادند زنی با شما کار دارد و من با تعجب گفتم با من؟در جبهه؟ آنهم در این شرایط؟مگر میشود؟ گفتند بله از مقر ۳۵ متری اهواز،یک زنی هست که اصرار به دیدن شما دارد.برایم عجیب بود که او چگونه توانسته تا اینجا بیاید انهم یک زنی که راه بلد نیست.باید چهار دژبانی را به سختی رد میکرد تا به دژبانی ما برسد،خلاصه ما هم موتور تریل را روشن کردیم و باطی ۱۵ کیلومتر رفتیم دژبانی محل جبهه و در همین حین بود که هواپیما امد و منطقه را بمباران کرد.من دقایقی بعد و کمی ان طرف تر دیدم خانمی پشت یک تیر برق ایستاده ومراصدا میزند. دیدم و شنیدم که مادر احمد خرم است که میگفت امدم برا دیدن بچه ام.گفتم اینجا خطرناک است،چرا اینجا امدی؟ گفت: امده ام که فقط بچه ام را ببینم،نیامده ام بچه ام را ببرم.اشک در چشمانم حلقه زد.این مادر عزیز خیلی دل و جرات داشت این همه سختی راه را بیاید و باور کنید اگر همین دژبانی هم بر سر راه او نبود در خط اول جبهه هم می امد و ما اینجور مادران و پدران و فرزندان شجاعی داشتیم که توانستند،جانانه از این کشور دفاع و جنگ را اینگونه مدیریت و هدایت کنند.
سید محی الدین حسینی ارسنجانی
روزنامه نگار
انتهای پیام/